زندگی در یک همسایگی که در نزدیکی ما واقع شده، باعث ایجاد احساس امنیت و لذت بخش میشود و ما از این وضعیت لذت میبریم.
خانوادهای که در همسایگی من زندگی میکنند، روحیه زندگی و پرانرژی دارند. این خانواده شامل شش عضو است که پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگ و دو کودک دارند. هر عضو خانواده شاد و باعث ایجاد حس خوب برای دیگران است و به نحوی مفید است.
انشا درباره زندگی
تقریباً یک دهه است که در همان همسایگی زندگی میکنیم و همسایگان ما بخش مهمی از زندگی ما شدهاند. در یک روزی که درگیر یک حادثه سخت بودم، به همسایگان خود صدا زدم و آنها فوراً برای کمک به من حاضر شدند. کمک به همنوعان در چنین وضعیتی، قطعاً جز وظایف مهم ماست و واقعاً از آنها سپاسگزارم که توانستند من را از یک اتفاق تلخ و بد نجات دهند.
حوادث بسیاری وجود دارد که در آنها به ما کمک شدهاند و همسایگان ما نیز همیشه در زمان نیاز حمایت ما را داشتهاند. سال گذشته، هنگامی که خانه آنها نوسازی میشد، ما آنها را به خانه خود دعوت کردیم تا چند روز با ما بمانند و این بهترین اتفاقی بین ما و آنها بود. هر دو خانواده از این وضعیت راضی بودند و این اتفاق میتواند موجب برقراری حس خوب و صمیمی میان ما شود.
از آنجایی که همسایگان ما بخش مهمی از زندگی ما هستند، برای داشتن همسایه خوب باید در حومهای خوب خانه خود را انتخاب کنیم. همچنین، برای حفظ این رابطه، باید در مواقع نیاز به همدیگر کمک کنیم و در وضعیتهای خاص، مانند جشنها یا تعمیرات خانه، با یکدیگر همکاری کنیم. این اتفاقات میتوانند موجب ایجاد ارتباط صمیمیتر و دوستانهتری با همسایگان شوند.
نتیجهگیری:
بدون شک، امروزه با توجه به نوع زندگی کاملاً متفاوت ما، ارتباط با همسایهها به شکلی دگرگون شده است و دیگر به راحتی نمیتوان صمیمیتی مانند گذشته را با آنها تجربه کرد.